
ساراو سسی :فوتبال اکنون بعنوان صنعت و پدیده ایی اجتماعی و سیاسی در جهان از جمله محبوترین دلبستگی های جوامع مختلف محسوب می گردد. سالیانه میلیاردها دلار در این صنعت جابجا می شود و علاوه بر مسائل اقتصادی هر کسی بنا بر فراخور فکری اش از این پدیده اجتماعی استفاده می کند. اکنون نمی توان منکر دخالت سیاست در فوتبال بود که این موضوع در ایران رنگ و بوی بیشتر و محسوس تری دارد، مثلا تقریبا همه مدیران باشگاهها از بین مسئولان و سیاسیون و نظامیان انتخاب می شوند و اکثریت قریب به اتفاق باشگاههای فوتبال در ایران وابسته به دو ارگان وزارت صنایع و نهادهای نظامی هستند.
سمبل فوتبال در آذربایجان نیز همواره شهر تبریز و باشگاه تراکتورسازی و نیز باشگاههای دیگری نظیر ماشین سازی، شهرداری، ایدم و ... بوده است که در این بین تراکتورسازی را بی شک میتوان سمبل فوتبال آذربایجان دانست. آخرین باری که این تیم در لیگ برتر فوتبال ایران حضور داشت مربوط به لیگ 1380-1381 بود که در طی آن بازیها به لیگ پایین تر سقوط کرد و اکنون پس از هشت سال با چهره ای کاملا متفاوت بار دیگر وارد لیگ برتر کشور شده است. در دهه های قبل شاید همگی تیمها و نیز تراکتورسازی در برخی از مسابقات با تیمهای پایتخت حتی در شهر خود نیز غریبه بودند که امسال شیرمردان آذربایجان در قالب تراکتورسازان معادلات موجود را بطور خیره کننده ایی برهم زده اند و در همه بازیهای این تیم مردم آذربایجان و تورک زبانان ایران از همه نقاط کشور عاشقانه تیم تراکتور را حمایت و همراهی میکنند. اگر به ریشه و زمینه های این مساله نظر افکنیم بی شک نقش فعالان هویت گرای آذربایجان و رشد شعور هویت گرایی و حس وطن دوستی و عرق ملی از جمله عوامل اصلی چنین حمایتی است. محتوای شعارهای هواداران تراکتورسازی همگی برگرفته از دردهای چندین ساله مردم آذربایجان است که با طنین دلنواز و صدایی رسا اینبار از استادیوم های ورزشی فریاد عدالت خواهی سر میدهند. ((یاشاسین آذربایجان))، ((یئل یاتار طوفان یاتار یاتماز تراختور بایرقی))، ((ترختورو ائل ایستر شرفلی میلت ایستر))، ((آذربایجان واریمیز تراختور افتخاریمیز)) و ... همگی شعارهایی هستند که در بررسی آنها بیش از همه حس وطن دوستی آذربایجانیان و تورکهای ایران ملموس است. حمایتها از تراکتور سازی بقدری شدید است که شاید بهتر است بجای ((تراکتورسازی تبریز))، ((تراکتورسازی آذربایجان)) نوشته شود چراكه اين تيم متعلق به شخص، گروه، نهاد یا جریان خاصی نیست.
اکنون مساله ایی که وجود دارد اینست که باید از این نهال و پایگاه حراست شود تا خدای نکرده اسیر حیله های بدخواهان و یا اشتباهات افراد هیجانی و نیز مورد سوءاستفاده جریانات سیاسی، گروههای سیاسی واقع نشود و وحدتی که در استادیومها شعار ((یاشاسین آذربایجان)) را با تمام دل و جان سر میدهند تبدیل به دو دستگی و حتی نفرت نشود. باید پذیرفت که بدخواهان آذربایجان تاب و توان و ظرفیت وحدت و یکدلی در آذربایجان را ندارند و به هر نحو ممکن در صدد خواهند بود تا در بین لایه های مختلف مردم آذربایجان تفرقه و اختلاف بیاندازند، اکنون که تراکتورسازی نماد وحدت آذربایجان شده است جا دارد تا فعالان و گروهها و جریانات مختلف سیاسی در آذربایجان با دقت بیشتری و بدور از احساسات و اقدامات زودگذر و هیجانی به مساله نظر افکنند و منافع کل مردم را در نظر بگیرند و کاری نکنند که خدای نکرده موجبات و زمینه های مسائلی در آذربایجان را فراهم آورد که خواست بدخواهان آذربایجان است. می توان بدخواهان را به دو دسته تقسیم کرد که یکی از ایشان آگاهانه و با قصد و نیت قبلی هدف آسیب رساندن به موضوعی را دارد و دسته دیگر آن افرادی هستند که ناآگاهانه و از سر جهالت و نادانی می خواهند کارهایی انجام دهند که در نهایت موجبات سرخوردگی و چنددستگی در آذربایجان را بوجود خواهد آورد یا آنرا شدت خواهد بخشید، اینگونه افراد یا دسته جات در واقع همان کارهایی را انجام میدهند که در اصل آرزوی بدخواهان (از نوع دسته یک) آذربایجان است. فعالان، گروهها و جریانات سیاسی موجود در آذربایجان باید بپذیرند و عادت کنند که باید بطرف وحدت پیش رفت و لزومی ندارد در مسائلی همه گیر بر طبل انحصارگرایی بزنیم و دست آوردهای ((همه)) را منحصر به ((خود)) بکنیم. تبلیغات و سهم خواهی را باید در مکانها و زمانهای دیگری که آسیبی بر منافع مردم وارد نشود جست. باید عادت کنیم که می توانیم در کنار همدیگر و فارغ از هرگونه دسته بندی نماد یکدلی آذربایجان باشیم. باید عادت کنیم که در مسیر مردم گام برداریم و بپذیریم که اشتباهات ما موجبات فاصله انداختن در بین لایه های مختلف مردم میشود. امیدوارم تراکتورسازی همچنان نماد وحدت آذربایجان باشد.
رضا داغستانی- اورمیه 28آبان1388